+10 اصطلاح با فعل être به زبان فرانسه
اگر زبان فرانسه میدانید قطعا به این موضوع پی برده اید که فرانسوی ها در مکالمات روزمره خود از اصطلاح زیاد استفاده می کنند، به همین دلیل ما هم تصمیم گرفتیم در این مقاله چند اصطلاح با فعل être برای شما بیاوریم.
در سایت فرافرنچ درمورد زبان فرانسه، نکات مربوط به یادگیری این زبان و بسیاری از موارد دیگر که قطعا به درد دوستانی که این زبان را یاد می گیرند می خورد، وجود دارد. فراموش نکنید به مقاله های سایت ما سر بزنید.
اصطلاحات زبان فرانسه
فعل être از افعال مهم و پرکاربرد زبان فرانسه است. جالب است بدانید افرادی که تصمیم به یادگیری این زبان را دارند، فعل être جزو اولین افعالی است که یاد می گیرند و با صرف آن آشنا می شوند.
در ابتدا به صرف فعل être در زمان حال می پردازیم:
Je suis
Tu es
Il/elle/on est
Nous sommes
Vous êtes
Ils/elles sont
و سپس فعل être را به دو زمان گذشته صرف می کنیم:
زمان passé composé
J’ai été
Tu as été
Il a été
Nous avons été
Vous avez été
Ils ont été
زمان imparfait
J’étais
Tu étais
Il/elle/on était
Nous étions
Vous étiez
Ils/elles étaient
چند اصطلاح با فعل être
خوب است چند اصطلاح با این فعل مهم و پرکاربرد بلد باشیم:
به معنای در وضعیت خوب یا سلامت بودن است : Être en forme
به معنای خیلی خوشحال یا خوشحالی ناپایان داشتن است : Être aux anges
به معنای احساس عدم روشنایی یا عدم وضوح داشتن است : Être dans le brouillard
به معنای بودن در حالت بسیار خوشحال و آسمانی بودن است : Être sur un petit nuage
به معنای در خیالات و رویاها بودن و عدم تمرکز در واقعیت : Être dans la lune
به معنای دیر آمدن یا عجله داشتن برای رسیدن به جایی است : Être à la bourre
به معنای به موقع رسیدن است : Être à l’heure
به معنای به نقطه انتها رسیدن است : Être à bout
به معنای آگاه بودن یا اطلاع داشتن :Être au courant
به معنای به روز بودن یا مطلع بودن از آخرین اطلاعات : Être à jour
این اصطلاحات با فعل “être” معمولاً در مکالمات روزمره استفاده میشوند. در ادامه به چند مثال بپردازیم:
Être en forme
.Après une bonne nuit de sommeil, je suis en forme aujourd’hui
بعد از یک خواب خوب، امروز حالم خوب است.
Être aux anges
.Quand j’ai reçu la bonne nouvelle, j’étais aux anges
وقتی خبر خوب را دریافت کردم، بسیار خوشحال بودم.
Être dans le brouillard
.En essayant de comprendre ce texte compliqué, je suis complètement dans le brouillard
همچنان که تلاش می کنم این متن پیچیده را متوجه شوم، کاملاً در حالت عدم وضوح (گیج و منگ) هم هستم.
Être sur un petit nuage
.Depuis qu’ils sont fiancés, ils semblent être sur un petit nuage
از زمانی که نامزد شدند، به نظر میآید که در حالت خوشحالی ناپایانی هستند.( این اصطلاح در زبان فارسی هم هست و به این معنی هست که انقدر آنها خوشحال هستند که انگار در ابرها به سر می برند.)
Être dans la lune
.En classe, il est souvent dans la lune et ne prête pas attention au professeur
در کلاس، او اغلب در خیالات و رویاهای خود است و به استاد توجهی نمیکند.
Être à la bourre
.Je suis à la bourre pour ma réunion, je dois y aller tout de suite
برای جلسه دیرم شده است، باید همین حالا بروم.
Être à l’heure
.Il est important d’être à l’heure pour les rendez-vous professionnels
به موقع بودن یا به موقع رسیدن برای قرارهای حرفهای و کاری مهم است.
Être à bout
.Après une semaine de travail intense, je suis à bout
پس از یک هفته کار سخت، من دیگر تحمل نمیکنم.
Être au courant
.Sachez que nous sommes au courant de la situation et nous travaillons sur une solution
بدانید که ما از وضعیت مطلع هستیم و در حال کار بر روی یک راه حل هستیم.
Être à jour
.Assurez-vous que votre logiciel est à jour pour bénéficier des dernières fonctionnalités
اطمینان حاصل کنید که نرمافزار شما بهروز است تا از آخرین امکانات بهرهمند شوید.
این مقاله تنها گوشه ای از اصطلاحاتی که با فعل être هستند را به شما نشان داد اما امیدواریم از آن بهره ببرید.
2 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.